خاطرات آریسا

آریسای نازنینم کوچولوی مامانی سلام کی میرسه روی ماهتو ببینم الان دقیقا تو هفته 18هم هستی 20 هفته ی دیگه ب امید خدا میبینمت الان ی کوچولو نگرانم هنوز هیچ عکس العملی نشون نمیدی نه لگد میزنی نه حرکت میکنی خیلی هم کوچولو هستی هیچکس متوجه نمیشه من 5ماه باردار هستم هیچ تغییری نکردم آریسای نازنینم چند روز پیش رفتم دکتر گفت ممکنه آریسا کوچولو رو از دست بدی من و بابایی خیلی ناراحت شدیم دکتر گفت سریع بیا عمل سر کلاژ انجام بده من هم تو تاریخ 18 اردیبهشت 1393 ساعت 8 صبح رفتم بیمارستان آریا عمل کردم و الان دیگه هیچ اتفاقی واست نمیافته خیالت راحت عزیزم عزیزم فعلا بای تا بعد هر وقت لگد زدی برات م...

  اول سلام میکنم به دختر کوچولوی نازنینم... دخترم تو هنوز به دنیا نیومدی الان دقیقا 16 هفته و 4 روز هست که دارم تورو تو شکمم بزرگ میکنم عزیزم امیدوارم که خوب بهت رسیده باشم تو خیلی دخمل خوبی هستی اصلا مامانی رو اذ یت نمیکنی مامانی خوب همه چیز میخوره من و بابا جون برای به دنیا اومدنت لحضه شماری میکنیم ماههای اول خیلی زود می گذشت اصلا متوجه ی مرور زمان نمیشدیم ولی از وقتی فهمیدیم که خدا یه دختر ناز مثل تو به ما داده خیلی خوشحالیم و زمان خیلی دیر میگذره من بابا جون داریم یه اسم خوب انتخاب میکنیم و به آریسا رسیدیم معنیش یعنی مانند یک آریایی.امیدوارم که برازنده ت باشه من ...